اقدام شوم جوان مشهدی با دختر معلول در خانه مجردی

baran ghatar.com ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ دیدگاه ۹۱۸

دختر جوان وقتی در شبکه های اجتماعی احساس کرد عاشق شده است، نقص جسمانی‌اش را از پسر جوان پنهان کرد اما نمی دانست جوان شیطان صفت با چرب زبانی نیت شومی در ذهن دارد.

دختری با دلی شکسته و چشمانی اشکبار در حالی که به قانون Lawپناه آورده بود به کارشناس و مشاور اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: ۲۴ سال پیش در یکی از شهرهای خراسان جنوبی به دنیا آمدم با معلولیت جسمی شدیدی که توان راه رفتن نداشتم و با ولیچر حرکت می کردم. این درحالی بود که آخرین فرزند همسر دوم پدرم بودم و کسی توجهی به مشکلات جسمی من نداشت به طوری که تنها یک چشم ام بینایی داشت و همین نقص ها باعث شده بود تا همیشه مورد تمسخر دیگران قرار بگیرم.

این وضعیت تا ۶ سالگی ام ادامه داشت تا این که با مراجعه به پزشکان متخصص ارتوپدی و فیزیوتراپی های متعدد توانستم به سختی و لنگ لنگان حرکت کنم. تحمل این شرایط جسمی مرا خیلی عذاب می داد و سعی می کردم از محیط بیرون فرار Escape کنم و با کودکان دیگر در ارتباط نباشم. اما از سویی عاشق درس و مدرسه بودم و بعد از پایان دوره متوسطه در دانشگاه پذیرفته شدم.

از این که به موفقیتی دست یافته ام خیلی خوشحال بودم اما این شادی با مرگ پدرم به غم و اندوهی سنگین تبدیل شد و دچار ضعف و نگرانی شدم چرا که پدرم حامی و پناهگاهم در این روزگار سرد و بی رحم بود. از این رو اوقاتم را در فضای مجازی می گذراندم و ساعت های زیادی را مشغول چت کردن با دوستانم می شدم.

در همین اوضاع و احوال بود که با «قدرت» آشنا شدم. او ۱۸ سال دارد و در مشهد زندگی می کند در پی این آشنایی من کم کم به او علاقه مند شدم اما در همه این مدت آشنایی از روبه رو شدن با «قدرت» ترس و واهمه داشتم چرا که او از وضعیت ظاهری و معلولیت من خبر نداشت.

مدتی از دوستی مان می گذشت که تصمیم گرفتیم همدیگر را در مشهد ببینیم. این بود که من به تنهایی به سوی مشهد به راه افتادم و اولین قرار ملاقاتمان را در یک پارک گذاشتیم. این تصور که قدرت با دیدنم دیگر حاضر نیست با من ازدواج کند خیلی مرا عذاب می داد دلشوره عجیبی داشتم اما بعد از ملاقات حضوری که با قدرت داشتم منتظر بودم که در همان قرار اول او رابطه اش را با من قطع کند ولی نه تنها این گونه نشد بلکه او مرا به خانه اش دعوت کرد و گفت وضعیت جسمی ام برایش اهمیتی ندارد و به زودی با من ازدواج می کند. او با چرب زبانی مرا به خانه اش برد و … .
بعد از این ماجرا چندین بار دیگر نیز به مشهد آمدم اما او به خواستگاری ام نیامد و با وعده های دروغین چند ماه از من سوء استفاده کرد. حالا بعد از این همه مدت ادعا می کند از این که در خیابان همراه من راه برود خجالت می کشد و دیگر حاضر نیست مرا ببیند و به دختر دیگری علاقه دارد و…

اکنون من مانده ام با این آبروی از دست رفته و یک دنیا تنهایی…
شایان ذکر است به دستور سروان ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) این دختر جوان برای طی مراحل قانونی به مراجع ذی صلاح معرفی شد.

0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مطلب

جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!

شاید این مطالب را هم بپسندید

دیدگاه ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا دیدگاهی بنویسیدx