mehdi_redmars musicema.com ۰۶ تیر ۱۳۹۵ دیدگاه ۶۲۷
گفتوگوی ویدئویی سایت «موسیقی ما» با فرزند «حبیب»
– دلمان برای او تنگ میشود
– ۴ صبح بیدار شدم و دیدم ۴ مسیج تسلیت دارم. از آنجا میدانستم که یک اتفاقی افتاده است. به اینترنت سر زدم و از آنجا متوجه شدم.
– اسم من را مادرم به خاطر علاقه به آهنگ «محمد» فرهاد مهراد گذاشت
– ۵ سال بود که پدر و مادرم را ندیده بودم و قرار بود همین یکی دو هفته دیگر همدیگر را در ترکیه ببینیم
– «حبیب» میدانست که این اتفاق میافتد. من هم میدانستم که این اتفاق میافتد و مادرم هم میدانست
– شب عید زنگ زد، تا خواست تبریک بگوید، اصلاً نتوانست حرف بزند و یک دقیقه فقط گریه کرد
– انتشار عکسهای سردخانه غیرانسانی بود و برای مجازات فرد خاطی پیگیریهای لازم را میکنم
– حبیب آرزو داشت در ایران و مخصوصاً در شمال زندگی کند. طبیعت شمال را خیلی دوست داشت و آخرش هم در همینجا به خاک رفت
– امیدوارم مسئولین به قولهایشان مبنی بر ساخت مقبرهای در شأن حبیب عمل کنند
– قرار بود پیکر حبیب را به تهران بیاوریم که نشد
– آن جمله «من بدون گیتارم فلجم» حبیب در جشن «موسیقی ما» هرگز از یادم نمیرود
– سال ۲۰۰۰ برای دیدن فامیل و اینکه من ایران را ببینم به ایران آمدیم و خوش گذشت؛ بیشتر در تبریز ماندیم و پیش فامیل مادرم
– حبیب صدای همه مردم بود و هست
جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!