hamidr navaar.ir ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ دیدگاه ۵۷

گاهی بخت آدم ها را به جای ستاره ها، آهو ها پر می کنند. چه فرق می کند ستاره ی بخت مان در آسمان بدرخشد و یا آهویی زیبا، دنباله ی بخت خوب ما باشد. حکایت “آهوی بخت من، گزل” از زبان محمود دولت آبادی حکایت نوعروسی است که در روز عروسی اش، آهویی را از صیادی می گیرد و نام خود یعنی “گزل” را روی آن می گذارد و او را آزاد می کند. گزل، همان بخت نوعروس است. غرال این داستان پس از رهایی و گذراندن روزگاری با داشتن دو بره آهو، دوباره اسیر صیادان میشود؛ این بار هفت صیاد و ارشد آن ها، سلطان. او پس از هفت شبانه روز فرار، دست آخر به چادر سیاه گزل می رسد. گزل او را می شناسد و برای آزادی غزال، تلاش میکند. این داستان به گونه ای ادامه پیدا می کند که سر نوشت دو گزل آن دشت به هم گره می خورد.
داستان کوتاه “آهوی بخت من، گزل” به گفته ی نویسنده ی آن، محمود دولت آبادی، قطره ای باقی مانده از مجموعه ی “کلیدر” است.داستانی عاطفی با بیان سرگذشتی که به معنای واقعی “گزل” (زیبا) است. تصویر آهوی روی جلد کتاب نیز، توسط صادق هدایت نقاشی شده و به “آهوی هدایت” معروف است.

رای‌ها
امتیازدهی به مطلب
  فرزند مشترک همایون شجریان و سحر دولتشاهی؟/عکس

جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!

شاید این مطالب را هم بپسندید

دیدگاه ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا دیدگاهی بنویسیدx