تعرض به الهام توسط دوست پسر مادرش!
kaboos ghatar.com ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ دیدگاه ۲۵۸
الهام با مراجعه نزد پلیس از سرنوشت شوم خود پرده برداشت و گفت: یک بار بخاطر مریضی زود از مدرسه به خانه برگشتم باورم نمیشد که مادرم با مرد غریبهای در خانه خلوت کرده بود. دلم به حال پدرم سوخت، اما مادرم با التماس و دادن وعدههای وسوسه آمیز قانعم کرد تا رازش را فاش نکنم.
او ادامه داد: از آن روز به بعد هر چیزی میخواستم مادرم نه نمیگفت، شده بودم امپراطور خانه و کار تا جایی پیش رفت که منصور در حضور من به خانهمان میآمد و با مادرم خلوت میکرد.
الهام گفت: یکسالی همین شکلی بود. همیشه نسبت به پدرم احساس عذاب وجدان داشتم اما مادرم همه جوره به من میرسید.
تا اینکه هفته پیش وقتی در خانه تنها بودم و مادرم با خالهام بیرون رفته بود، زنگ خانه به صدا درآمد. منصور بود. او ادعا کرد چیزی در خانه جا گداشته است و فقط خودش باید بردارد. من بدون ترس و شکی در را باز کردم و منصور داخل آمد.
خب از مادرم ۱۰ سالی کوچکتر بود او وقتی من را تنها دید اصلا تعجب نکرد، چون میدانست مادرم نیست. اما ناگهان به من ابراز علاقه کرد و گفت از ابتدا هم من را دوست داشت و وقتی با واسطه به مادرم معرفی شده، مادرم خودش به او پیشنهاد دوستی داده. باور نمیکردم. خواستم وسایلش را بردارد و برود اما او به من حمله کرد و خواست تجاوز کند. تنها شانسی که آوردم این بود که فریاد کشیدم و همزمان زنگ خانهمان به صدا درآمد. منصور از ترس سریع در رفت و متوجه شدم، همسایه طبقه بالایی کلید در را نداشته و زنگ خانه ما را زده است.
دختر آهی کشید و ادامه داد: وقتی به مادرم گفتم منصور قصد تجاوز به من را داشت، مادرم با او دعوا کرد. اما خیلی زود ورق برگشت و مادرم تصور کرد من نیت سوئی داشتم. یک هفته میشود مادرم از خانه فرار کرده است و من حالا نزد پلیس آمدهام تا زندگیمان را نجات دهند.
جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!