morj ahlefun.com ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ دیدگاه ۸۹

در روزگار قدیم دزد زیرکى بود که تمام مردم شهر از دستش به تنگ آمده بودند. روزى با رفیقش قصد خزانهٔ پادشاه کردند. دزد زیرک دو دست رفیقش را گرفت و او را از سوراخ بالاى بام خزانه، آویزان کرد تا با پرشى خود را به کف خزانه برساند….

این حکایت هم جالبه: داستان دزد و مرد روستایی از سری

0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مطلب

جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!

شاید این مطالب را هم بپسندید

دیدگاه ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
جدیدترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا دیدگاهی بنویسیدx