0
ronaldo ashoora.persianblog.ir ۲۱ دی ۱۳۹۰ دیدگاه ۷۳
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یک دم سپر شوند برای برادرش
این دو ز کودکی فقط آیینه دیده اند
«آیینه ایی که آه نسازد مکدّرش»
واحیرتا! که این دو جوانان زینب اند
یا ایستاده تیغ دوسر در برابرش
با جان و دل دو پاره جگر وقف میکند
یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش
یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش
مشغول عطر و شانهزدن دست دیگرش
چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر…
جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!