moshk deel.ir ۰۵ مهر ۱۳۹۱ دیدگاه ۲۵۲
آهسته باز از بغل پله ها گذشت در فكر آش و سبزی بیمار خویش بود اما گرفته دور و برش هاله ای سیاه او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگی ما همه جا وول می خورد هر كنج خانه صحنه ای از داستان اوست در ختم خویش هم به سر كار خویش بود بیچاره مادرم …
Δ
برای دریافت مطالب برتر، ایمیل خود را وارد نمایید:
فراموش نکنید! پس از عضویت، ایمیل فعالسازی را تایید کنید.
به هیچ عنوان، ایمیل تبلیغاتی برای شما فرستاده نمیشود.
هر زمان که بخواهید، می توانید اشتراک خود را لغو کنید.
خوش آمدید. جهت ارسال مطلب وارد شوید.
حساب کاربری ندارید؟ ثبت نام
جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!