0
amir mokhtasar.blogfa.com ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ دیدگاه ۵۳۶
مرد فقیرى بود که همسرش کره درست میکرد، آن زن کرهها را به صورت دایرههای یک کیلویى در میآورد. مرد آن را به یکى از بقالىهای شهر مىفروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مىخرید. روزى مرد بقال به اندازه کرهها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازهی هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: …
جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!