0
salam mahdi-jan.blogfa.com ۱۶ دی ۱۳۹۲ دیدگاه ۲۳۰
سخنی نه چندان غیر مستقیم با همه ی مسئولینی که مسئولیتشان فراموششان شده؛
با یکی از ریش سفیدای فرهنگی که اهل درد بود درد دل می کردیم
می گفت؛ تو دوران نوجونی پام شکست و دکتر کچ گرفت.
نمیدونم چطور گچ گرفته بود که اونقدر درد داشت.
چند بار به دکتر گفتم: پام خیلی درد می کنه، فکر کنم لازم باشه گچ و باز کنید و دوباره ببندید.
دکتر هم با لبخند ملیحی جواب میداد: نه عزیزم، گچ درسته، دردی که داری هم طبیعیه!
“بعد یه جوری که انگار یاد اون درد هنوز از خاطرش نرفته ادامه میداد”
وقتی دیدم خواهشام از دکتر بی اثره و درد امونم و بریده،
به نه نه م گفتم یه چوب برام بیار
جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!