freenewsagency note1.blogfa.com ۱۹ دی ۱۳۹۱ یک دیدگاه ۸۹۶

يک روز شاه عباس لباس درويشي پوشيد و رفت توي شهر. گشت تا رسيد به يک خانه اي. ديد سه تا دختر نشسته اند. اولي مي گويد اگر شاه عباس مرا بگيرد جفتي پسر کاکل زري برايش به دنيا مي آورم. دومي گفت اگر مرا بگيرد غذايي برايش درست مي کنم که تمام لشگرش بخورند و تمام نشود. و دختر کوچکتر گفت کاش روزي بيايد که شاه عباس چهل شب زير حکم من باشد.

0 0 رای‌ها
امتیازدهی به مطلب

جدیدترین مطالب قطار وبگردی را از دست ندهید!

شاید این مطالب را هم بپسندید

دیدگاه ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
جدیدترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments
1
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا دیدگاهی بنویسیدx